از‌ «قوماندان سالاری» تا «والی سالاری» (سرمقاله)

      
      

پس از گذشت دو سال از عمر دولت حامد کرزی، اینک به نظر می رسد طالبان و القاعده از شوک اولیه شکست در مقابل نیروهای آمریکا خارج شده اند و در حال سازماندهی مجدد خود مطابق با شرایط جدید هستند. در حال حاضر نیروها و قرارگاه آمریکایی ها بطور متوط سه بار در هفته مورد حمله مسلحانه طالبان و القاعده قرار می گیرند و آشکار است که آنان اکنون راه های جدید و پیچیده ای را برای مبازه با آمریکایی ها پیدا کرده اند.

در مقابل، آنطور که در ابتدا انتظار می رفت برنامه های دولت مطابق زمانبندی های از پیش تعیین شده پیش نرفته است و این امر تا حدودی باعث بی اعتمادی مردم نسبت به کارآمدی دولت شده است. امنیت لازم به غیر از کابل در دیگر نقاط کشور بوجود نیامده است، برنامه های بازسازی هنوز آ‎غاز نشده است، وضع اقتصادی و معیشتی مردم بهبود نیافته و سرانجام مردم نمیدانند آینده چه خواهد شد.

واقعیت این است که طی نزدیک به دو سال گذشته، عمده انرژی حامد کرزی اجباراً به جای تمرکز به امر بازسازی و بهبود وضع زندگی مردم،  صرف این شده است که چگونه جنگسالاران و قوماندان های مختلف حاضر در پایتخت را به تمکین از قانون و مقررات وادار نماید. تفنگسالارانی که اکنون در حد ظاهر هم که شده ردای مدنیت بر تن کرده اند و کابینه را هم در اختیار دارند.

اما به همان نسبت که کرزی موفق شده است تعدادی از تفنگسالاران بزرگ را در پایتخت نگهدارد، به همان نسبت اکنون تعدادی قوماندان و جنگسالار دیگری در چهار گوشه کشور رشد کرده اند که بسیار فربه تر از نمونه های پیشین هستند. این دسته جدید که هر کدام گوشه ای از کشور را سهم آبا و اجدادی خود می پندارند، عنوان والی بودن شان را از دولت مرکزی دریافت کرده اند ولی به هیچ عنوان خود را در قبال دولت مرکزی مسؤول نمی دانند و هرکدام مستقل از دولت به لشکرکشی نظامی علیه مخالفین شان و اخذ عوارض گمرکی و مصرف آن به امور شخصی و محلی اقدام می کنند. بنابراین با وجود چنین شرایطی بسیار طبیعی است که تثبیت اقتدار حکومت مرکزی با مشکل مواجه گردد و از آن طرف، طالبان و القاعده همچنان به حیات شان ادامه دهند. در واقع یکی از عوامل اصلی به تأخیر افتادن برنامه های از پیش مشخص شده دولت در امر بازسازی عدم تمکین و همکاری این والیان بوده است.

اقدام هفته پیش حامد کرزی در برکناری والی پکتیا و اتمام حجت با دیگر والیان سرکش مانند اسماعیل خان، گل آقا شیرزی و گامی مهمی است در راستای ایجاد یکپارچگی در کشور. اما به نظر می رسد صرفاً اتمام حجت و دادن اخطار کافی نباشد، چرا که طی یک سال و چند ماه گذشته اینگونه اخطارها بارها تکرار شده و دیده شده که چندان نتیجه بخش نبوده است. این والی ها قدرت مالی و نظامی شان مرهون کشورهای دیگری هستند که هرکدام از یکی از این قوماندانان حمایت می کنند و با تمویل آنان از یک سو قصد تداوم بی ثباتی در افغانستان را دارند و از سویی دیگر از این طریق با اعمال فشار بر حکومت مرکزی در پی بدست آوردن منافع خود هستند. کشورهایی که به تسلیح و تمویل والیان یادشده ادامه می دهند همگی دولت افغانستان را به رسمیت شناخته اند، بنابراین حامد کرزی اگر می خواهد این افراد را به فرمانبرداری از دولت مرکزی وادار کند، باید از طریق مجاری دیپلماتیک به این کشورها رسماً اخطار دهد تا از تمویل آنان خودداری نمایند. تنها در چنین صورتی می توانیم امیدوار باشیم این قوماندانان قدرتمند به اقتدار دولت مرکزی تمکین نمایندn

نظرات 6 + ارسال نظر
Nآقای چهارشنبه 14 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 03:02 ق.ظ http://internet.blogsky.com

سلام وبلاگ خوبی درای موفق باشی به ما هم سر بزن

سلام شنبه 17 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:38 ب.ظ

سلام. سرمقاله تان جالب توجه است. اما یک نکته را چشم بسته رد می شوید! آیا کرزی خود معیار مدنیت است؟ وقتی که دولت مرکزی خود بی برنامه و بی هدف پیش می رود و هیچ استراتژی ملی ندارد جز گذران وقت و کمایی پول ،از والیان چه انتظار می توان داشت. در ثانی این مکانیزم را دولت مرکزی باید ایجاد کند تا والیان از دولت تمکین کنند و دولت باید خود نمونه چنان اگوی سالمی از تمکین به قانون باشد. در حالیکه دور بر رییس جمهور را عده ای مغرض احاطه کرده اند خواه نا خواه کار ها با کندی و عدم اطمینان پیش می رود . ممکن است گذشت زمان اعتماد لازم را به وجود آورد و اوضاع بسامانتر گردد اما تحلیل های یکسره « خیال بافانه » ره به جایی نمی برد. اگر مشکلی است در دستگاه اداری فعلی است و این بر اثر حضور جنگ سالاران نیست. مشکل ریشه ای در جایی دیگر است .مگر آنهایی که در دفاع از سرزمین و مردم خود این همه زحمت کشیده اند طبعه این کشور نیستند؟ و نمی دانم چرا این همه به والیان می تازید مخصوصا به اسمعیل خان. خوب وی یک جنگ سالار متمرد. مگر در حوضه وی یکه تازی بیشتر از منطقه شمال و مرکز است؟

پیام سه‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 09:04 ق.ظ http://payam81.persianblog.com

ای جوان خرد مند و توانمند و نسل امروز بر تو درود و سلام.
منه همیشه خوانند ی سایتت هستم. بخروش ای خروش نسل امروز ما - پیام

... چهارشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1382 ساعت 11:12 ق.ظ

شما از جان امی اسماعیل خان چی طلب دارید؟

جعفر یکشنبه 1 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 04:07 ق.ظ http://www.farzand-e-aahan.persianblog.com

دوست عزیز !
مشکل فعلی قوماندان سالاری در هرات یا مزار نیست بلکه ناتوانی حکومت کرزی در خود کابل است .
گروه های مشخص در کابل داکتر عبدالرحمان و حاجی قدیر را ترور نمودند . آب از آب تکان نخورد . ولی کرزی فورا محافظینش را آمریکایی نمود . دولتی که وزارت داخله اش یا هر نهاد دیگرش نتواند از رییس دولت محافظت نماید کی حاضر است به آن دولت تسلیم شود و یا از آن فرمان برد .
کرزی برای پوشاندن ناتوانی اش در برخورد با شورای نظار در کابل به مسایل جنبی در هرات و مزار می پردازد .
تا وضعیت در کابل روشن نشود تسلیم شدن دوستم ٫ اسماعیل خان و ... به معنای تقویت شورای نظار در کابل می باشد . با وجود سرنوشت نا مشخص قانون اساسی و ساختار حکومت آینده ٫ دوستم با کدام تضمین زمام امور را به فهیم واگذارد ؟!

مرسل چهارشنبه 11 تیر‌ماه سال 1382 ساعت 07:59 ب.ظ http://khazandida.persianblog.com

سلام به نسل امروز! برداشت شما از قضایا واقع بینانه است ولی تا زمانیکه امریکا در جنگ با مخالفین خود به پیشمرگان غیر امریکائی ضرورت دارد ؛ همین آش خواهد بود وهمین کاسه. امریکا آنچه در افغانستان انجام میدهد ؛روی منافع خودش استوار است وبس.کدام علاقه خاصی به مردم افغانستان ندارد.موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد