چندگونگی رابطه فقه و سکولاریزم

* نهرو رمیس

اشاره:
مقاله «تاملی بر موضوع عدالت از منظر سکولاریزم در اندیشه شهید عبدالعلی مزاری» (نشرشده در شماره سوم نسل امروز) سوالات چندی را از صاحب اثر موجب شد. رابطه فقه و سکولاریزم، تفاوت مفهوم عدالت از منظر سکولار و فقهی و رابطه آن با اندیشه شهید مزاری به عنوان یک طلبه حوزه، موضوعی است که در این شماره و شماره بعد پی خواهیم گرفت.

طرح مسأله :

موضوع و محمول فقه، انسان مسلمان است. یعنی فقه نسبت به انسان مسلمان مؤدی به عمل می باشد و خارج از آن را شامل نمی گردد. در حوزه فقه انسانیت انسان مبتنی بر شریعتمداری وی تعریف و تبیین می شود. در این تلقی نگاه ما به انسان مبتنی بر انسانیتی شریعتمدار است. یعنی اصالت به شریعت داده می شود و انسان در پرتو شریعت قابل تعریف و تبیین است و فقه دستگاهی است که روابط بین شریعت و عمل انسانی در حوزه خصوصی و جمعی را تنظیم، تبیین و تعریف می نماید. از دیگر سو در فضای معرفت شناسی سکولار که اصالت را به انسان می دهد بیشتر به دنبال شریعت انسانی باید بود نه انسان شریعتمدار، یعنی شریعت ، دین و معنویت اگر هم باشد در حوزه اصالت فرد قابل شناسایی بوده و به مقتضای نیاز فرد و مطالبات اجتماعی حتی می توان شریعت و دین را تا حوزه خصوصی افراد به عقب راند. سکولاریزم بنیاد معرفتی را بنا نهاد که بوسیله آن رابطه بین شریعت و فرد به نفع فرد تنطیم و تعریف و تبیین می شود.

تکنولوژی، صنعت، حقوق، علوم جدید و بسیاری دیگر از معارف بشری منتج از روند سکولاریزاسیون در جوامع مختلف می باشد که در تمام جوامع نفوذ و بسط یافته است. روند سکولاریزاسیون یا عرفی سازی مفاهیم و معادلات انسانی در حوزه اجتماعی عموماً مقابل نماد دین و شریعت قرار می گیرد که معتقد به وجود حقیقت ازلی و غیبی است که غیر عرفی نیز هست. بنابراین فقه و سکولاریزم در این حوزه با هم رابطه برقرار می نماید، حال اینکه این رابطه چند گونه است و چه ترتیبی دارد، موضوع این مقاله است و اینکه این چندگونگی روابط و نیز تفاوت و مخالفت این دو دیدگاه چه تأثیراتی در اندیشه فقهی متفکران مسلمان در مورد مفاهیمی مانند عدالت، برابری، آزادی و گذاشته است را در مقال دیگر پی خواهیم گرفت.

فقه و سکولاریزم

گاهی سکولاریزم به معنای عَرَضی آن مورد نظر است. به این معنی که در زندگی روزمره به جای اتکا به اعتقادات و ایمان باید به عرف و مسایل مربوط به آن تکیه شود. یعنی ارزشها و بایدها زندگی روزمره را تعیین نمی کند که فرد با ایمان و عقیده به عنوان پایه ارزشها تکیه کند، بلکه باید به عرف به عنوان اقتضائات روزمره نگاه کند.

البته این تعرف از سکولاریزم شامل قسمتهایی از فقه هم می شود. در معاملات و عقود که عرف بر آن حاکم است، شرع متأثر از عرف ماقبل دین می شود و آن را امضاء می کند. و همینطور موضوعات خارجی در احکام عبادی نیز اگر نیز موضوع مأخوذ از شرع و به اختراع شارع نباشد، باز تابع عرف است و عرف در بسیاری از جنبه های آن حاکم است.

در جاهایی است که فقه از سکولاریزم جدایی پیشه می کند و آن زمانی است که حکم دیگر تابع زمان و مکان و ضرورت نمی شود. مثل کشتن انسان دیگر بدون گناه مستوجب مرگ، و یا همجنس بازی بطور مطلق. ممکن است اقتضای عرفی بودن، کشتن انسان دیگر بدون گناه مستوجب مرگ (درصورت فرمان بالاتراز خود یا تهدید به مرگ در صورت نکشتن فرد مذکور) باشد و یا آزادی همجنس بازی در اثر حقوق بشر و یا آزادی فحشا در اثر فشار و بحران جنسی اجتماعی. ولی فقه راضی به احکام فوق نمی شود. از اینجاست که بین فقه و سکولاریزم برخورد به وجود می آید.

بعضی از فقها اصالت را بر عرف قرار می دهند و احکام بالضروره و ثانویه و یا مصلحتی را صادر می کنند. یعنی به تمام معنی خود را تابع قوانین سکولار حاکم بر جامعه می دانند.

بعضی از فقها نیز سعی در عوض کردن اوضاع جامعه و حتی وضع جهانی دارند و با یک حکم کلی به دنبال این هستند که و ضعیت جهانی را از بن عوض کنند و با نسبت دادن بلاد کفر به بلاد حربی، یا تقسیم بندی بلاد به اسلام و کفر، سعی در مبارزه خشن با دنیای اطراف خود را دارند. در این دیدگاه هیچ نوع مصالحه ای بین فقه و سکولاریزم وجود ندارد، چرا که بطور اساسی و کلامی و اعتقادی باهم برخورد دارند. پس تنها یک راه می شناسد و آن جنگ فقه علیه سکولاریزم است. و یا درصورت حکومت فقهی، اجرای فقه بدون توجه به عرف و زندگی روزمره جهانی است. این قسم از فقه و فقها، بنیادگرایی رادیکالی را ترویج می نمایند.

برخی راهی غیر از این را پیشه کرده سعی می نمایند با انبساط کلامی راه را برای انبساط فقهی در جهان امروز هموار سازند. پس سعی در تلفیق و تزریق سکولاریزم در مرتبه بالاتر از فقه یعنی کلام دارند و پس از آن، احکام فقهی متناسب با جهان امروز را استنتاج می نمایند.

اما برخی دیگر سعی دارند که با گفتگوهای کلامی بین فقه و مبانی سکولاریزم، راهی را برای زندگی روزمره بیابند، بطوری که نه دچار بی دینی شوند و نه گرفتار مسایل و مشکلات جامعه سکولار. از طرف دیگر آنها سعی دارند تا از فضا و زمان فعلی و مقتضیات زمان دور نشوند. این راه بسیار مشکل، زمانبر و ریشه ای است که دانشگاه های جدید دینی و حوزه در پی آنند. این دسته تلاش می کنند در یک فرایند مطالعاتی جدید، توازن عمیق ابعاد سکولاریزم و فهم مبانی آن در تماس با سطوح و گستره زندگی بشری دین را بفهمند و سپس با گزینش و تلفیق جدید بتوانند الگوهایی در سطح جهان امروز را ارائه دهند که این به عبارتی راه سوم در جهان امروز است.

گروهی دیگر به جای پرداختن به بحث نظری، به یک حکم عملی و روزمره روی آورده اند و آن اینکه خود مکلفین و معتقدین به دین بایستی یک حالت دوگانه عملی در پیش گیرند و در وقت ضرورت در مسایل اجتماعی و زندگی روزمره، سکولار و عرفی عمل کنند و در عوض، اعتقادات و دینِ خود را در قالب حب و بغض دینی مستحکم بدارند و یا به عبارتی، فقه شخصی و خصوصی را همراه با حب ورزیدن به الگوهای دینی و انسان های برجسته در زندگی خود اجرا کنند؛ ولی در زندگی اجتماعی کاملا تابع زندگی روزمره اجتماعی و عرف سکولاریزم باشند. این مسأله هم در یهود و هم در مسیحیت و حتی در اسلام و مذهب شیعه دارای طرفدارانی بوده و هست. این رویکرد به معنای پذیرفتن سکولاریزم در آرای دینی است.

نظر اخیر بخصوص در فضای آشفته و ملتهب جوامع در حال گذار که فضای سیاسی امکان برخورد یکسویه و تک نگر از نظر تئوریک به قضایا را نمی دهد، ملاک عمل بسیاری از متفکران و مبارزان سیاسی قرار می گیرد. عملکرد گروه های مبارز جهادی در بسیاری از کشورها از گروه فتح در فلسطین گرفته تا گروه های جهادی افغان و حزب رفاه در ترکیه و جبهه مشارکت در ایران عملا مؤید این نظر اخیر است. اعتقاد نگارنده بر این است که این نظر ملاک عمل و تصمیم شهید عبدالعلی مزاری دبیرکل حزب وحدت در دوره خود بوده و اندیشه شهید مزاری از این منظر قابل فهم و بررسی واقعگرایانه و عینی تر می باشد.

نظرات 3 + ارسال نظر
سخی شنبه 5 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 05:18 ب.ظ

اگر محو نمیکنید مینویسیم ولی این تعهد را ندارید

حسین سه‌شنبه 8 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 03:44 ب.ظ

منتظر اصل گپ هستیم .بگو که خوب نشانه رفته ای

سخی چهارشنبه 16 مهر‌ماه سال 1382 ساعت 01:09 ق.ظ

حسین جان ماکه روشنفکر ی به مثل این حضرات نیستم ولی یک هزاره هستم و درد هزارگی را با تمام وجودم دیده ام تحقیر های زیادی خود لمس کرده ام . همیشه در انتظار یک مرد از این تبار بوده ام که به دفاع از این قوم بپردازد وان گم شده ما جز مزاری بزرگ کسی دیگری نبوده ولی با تاسف مورد بی مهری .هجوم عده قرار گرفت که حتی از کسانیکه از انها انتظار نمیرفت این عمل انجام شد . ما این گپ را تقریبا ختم شده در وبلاگ احساس مینماییم ولی بخاطر که گفته ای شما بی .......نماند نوشتم . برای ما درک درست خیلی مهم است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد